خدایی خدا غریبه!!
- ۰ نظر
- ۲۵ مهر ۹۲ ، ۰۰:۲۱
دانشجو گفت:پس استاد عقل نداره !!!
خـــدایــا بفـهمـان کـــه بــی تـو چــه مـیشـوم.....
امــا نشـانـم نــده.......
خــدایــا به من هم بفهمان و هم نشانم بده که بـا تـو
چــه خــواهــم شــد.......
آقا اجازه هست خانمتون رو نگاه کنم.....
مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد
مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری گ... می خوری تو و هفت جد آبادت … خجالت نمی کشی؟ …
جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد
خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم … حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم
مرد خشکش زد … همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد …
پس از اَفرینش اَدم خدا گفت به او: نازنینم اَدم....
با تو رازی دارم !..
اندکی پیشتر اَی ..
اَدم اَرام و نجیب ، اَمد پیش !!.
... زیر چشمی به خدا می نگریست !..
محو لبخند غم آلود خدا ! ..
دلش انگار گریست .
نازنینم اَدم!!. ( قطره ای اشک ز چشمان خداوند چکید ) !!!..
یاد من باش ... که بس تنهایم !!.
بغض آدم ترکید ، .. گونه هایش لرزید !!
به خدا گفت :
من به اندازه ی ....
من به اندازه ی گلهای بهشت .....نه ...
به اندازه عرش ..نه ....نه
من به اندازه ی تنهاییت ، ای هستی من ، .. دوستدارت هستم !!
اَدم ،.. کوله اش را بر داشت
خسته و سخت قدم بر می داشت !...
راهی ظلمت پر شور زمین ..
زیر لبهای خدا باز شنید ،...
نازنینم اَدم !... نه به اندازه ی تنهایی من ...
نه به اندازه ی عرش... نه به اندازه ی گلهای بهشت !...
که به اندازه یک دانه گندم ، تو فقط یادم باش !!!!
خدایا تو بزرگی و بخشنده
وما کوچک ونادان
پس به بزرگی خودت
گناهان ما را ببخشلینارت نیلسون (Lennart Nilsson) دوازده سال از عمر خود را صرف تهیه تصاویری از رشد نوزاد درون رحم کرد.
یک قرار ملاقات – اما نه معمولی! اسپرم و تخمک
دو اسپرم در تماس با تخمک
روز هشتم. جنین به دیوار رحم چسبده است.
مغز جنین شکل می گیرد.
روز ۲۴ام. بعد از ۱۸ روز قلب شروع به شکل گیری می کند.
می دانیم که جنین یک ماه هیچ استخوانی ندارد.
هفته پنجم: تقریبا ۹ میلی متر. به وضوح صورت جنین با سوراخ چشم و بینی و دهان مشخص است.
هفته هشتم. جنین به سرعت در کیسه رحمی رشد می کند.
هفته دهم. پلک ها نیمه باز هستند. در روزهای آتی کاملا بسته خواهند شد.
هفته شانزدهم. جنین از دست هایش برای شناخت محیط پیرامونش استفاده می کند.
شبکه ای از رگ های خونی را مشاهده می کنید. در واقع بدن در حال ساخت استخوان است
و این رگ ها تغذیه کننده استخوان بدن خواهند بود.
هفته هجدهم. ابعاد تقریبا ۱۴ سانتی متر. اکنون می تواند صدا های بیرون را درک کند.
هفته بیستم. تقریبا ۲۰ سانتی متر. موهای پشمالویی بر روی سر و صورت نوزاد ایجاد می شود.
این موها را با نام لانوگو (lanugo) می شناسند.
۶ماه بعد. جنین کامل شده و نوزاد آماده ترک رحم می شود.
در این زمان جنین به سمت پایین می چرخد تا راحت تر بتواند خارج شود.
ثُمَّ خَلَقْنَا النُّطْفَةَ عَلَقَةً فَخَلَقْنَا الْعَلَقَةَ مُضْغَةً فَخَلَقْنَا الْمُضْغَةَ عِظَامًا فَکَسَوْنَا الْعِظَامَ لَحْمًا ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ
آنگاه نطفه را به صورت علقه درآوردیم پس آن علقه را [به صورت] مضغه گردانیدیم و آنگاه مضغه را استخوانهایى ساختیم بعد استخوانها را با گوشتى پوشانیدیم آنگاه [جنین را در] آفرینشى دیگر پدید آوردیم آفرین باد بر خدا که بهترین آفرینندگان است
دارد فراموش می شود چه بود شعارمان، تو یادت هست؟
ای زن به تو از فاطمـه اینگونه خطاب است
.ارزنده ترین زینت زن حفـظ حجـاب است ..
. آبمـان سرد است و نانمـان گرم و جایمـان نرم !
حق داریم که فراموش کرده باشیم ...
..کوفیـان هم حُسیـن را که می کُشتند
گفتند" دلـت پـاک باشد" !
. این برای بی حجاب ها ، بی نماز ها و هزاران " بـیِِ" دیگر ..
به چادرت می خندند ؟
.به تاج بندگی ات طعنه می زنند ؟
.مبادا دلسرد شوی بانو !
.هیزم برای آتش غربت زهرا (س) نباش ..
.که این روزها فاطمه (س) خیلی غریب است .
..کسی که به سخن گوینده ای توجّه کند، خود را بنده ی او ساخته است؛
حال اگر سخن درباره ی خدا باشد، خدا را پرستیده است،
و چنانچه گفتارش شیطانی باشد، ابلیس را پرستیده است.(تحف العقول ص 456 )