ای هلال شب زینب.
زیر ابر خون نشستی / روی نیزه های کوفی
قاری نیزه نشینی / روی نی زخمی ترینی
توی این شهر نا محرم / مارو بی پناه میبینی
وای امون از دل زینب / وای امون از دل زینب
تا قلم لب بر مرکب میزند / بوسه بر جا پای زینب میزند
گر قلم نشانی از او میدهد / صبر او بر شیعه جان میدهد
صابرون را مخزن انوار بود / او نمود حیدر کرار بود
شمس در آسمان اگر هست / کی توان مانند او تصویر کرد
در تصور همدم او کجاست / او وزیر نهضت کربوبلاست
تا ایزد نقش هستی تافته است / نام زینب را حسینی بافته است
ای هلال شب زینب / چی شده که در خسوفی
زیر ابر خون نشستی / روی نیزه های کوفی
قاری نیزه نشینی / روی نی زخمی ترینی
توی این شهر نا محرم / مارو بی پناه میبینی
وای امون از دل زینب / وای امون از دل زینب
من چه گویم / یک رگم هوشیار نیست
شد اسیرو / بهر او غم خوار نیست
بی کس و بی هم سخن در کاروان / راس مه رویان ستون آسمان
روی ناقه نور حق / موج حرج
معنی الصبر / مفتاق الفرج
- ۰ نظر
- ۲۴ آبان ۹۲ ، ۲۳:۴۵