اقا..................
سید مجتبی علوی منش | جمعه, ۱۲ مهر ۱۳۹۲، ۰۹:۴۲ ب.ظ
شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما
کی قدم می نهی ای شاه به ویرانه ما
ما هنوز ای نفست گرم، پر از تاب و تبیم
سر و سامان بده بر این دل دیوانه ما
رفته ای پیشتر از این و یقین می بینیم
میدهی رنگ غزلواره به افسانه ما
جمعه ها جای تو خالی ست در این کنج خراب
به کجا مانده ای ای دلبر جانانه ما؟
چشم بگشا و ببین در دل تاریک هنوز
آب شوری ست ز غم، رزق فقیرانه ما
راه عشاق تو پر سنگ و عطش، ای ساقی!
شوق دیدار تو سر رفت ز پیمانه ما