خــــــــــــــــــــــــــــودم وخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

هیچ کس باوجودخداوندبزرگ ومهربان تنهانخواهدماند
خــــــــــــــــــــــــــــودم وخـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــدا

“ بسم الله الرحمن الرحیم ”

(بانام ویادخداشروع میکنم چون فقط اوست که میتوانددرکم کندوبه دردم خوردوبس)

بایگانی
آخرین نظرات

۲۱ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

سخن بزرگان

سید مجتبی علوی منش | دوشنبه, ۲۹ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۳۹ ق.ظ

عکس نوشته های جدید از سخن بزرگان و اندیشمندان جهان


mo (1)

:x


mo (2)


mo (3)


mo (4)



mo (6)


mo (7)


mo (8)

mo (9)


mo (10)


mo (11)


mo (12)


mo (13)


mo (14)


mo (15)


mo (16)


mo (17)


mo (18)



  • سید مجتبی علوی منش

پروردگارا!!!! می بخشی مرا؟؟

سید مجتبی علوی منش | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۱ ق.ظ

پروردگارا

پروردگارا! ببخش مرا که از تمسخر دیگران لذت بردم.


پروردگارا! ببخش مرا که براى رسوا کردن دیگران تلاش کردم.


پروردگارا! ببخش مرا که نمازم، وقت یافتن گمشده‏هاى من است.

 

پروردگارا! ببخش مرا که نادانى دیگران را به رُخِشان کشیدم.


پروردگارا! ببخش مرا که براى همه گردن کشیدم، به غیر از خودم.


پروردگارا! ببخش مرا که دیگران را وادار به معذرت خواهى کردم.


پروردگارا! ببخش مرا که همه‏اش دعا کردم خدایا! مرا از شر خلق دور بدار و

 یک بار نگفتم: خلقت را از شر من دور دار.


پروردگارا! ببخش مرا که فکر و دلم از تو عزلت گزید و از گناه نه.


پروردگارا! ببخش مرا که هر چه با من مدارا کردى، من بر تو خیره‏سرى کردم.

 
پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که بر بى‏منزلى و بى‏کارى و... گریستم، بر

 غم فراق از تو گریه نکردم.


پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که به فکر زیبایى ظاهر و مد لباس و... بودم،

به فکر زیبایى و طهارت باطنم نبودم.


پروردگارا! ببخش مرا که بارها و بارها به دنبال جنازه این و آن رفتم و فقط با

یک «اِاِ» گفتن، از کنارش گذشتم و هنوز باورم نیست که من هم رفتنى

 هستم.


پروردگارا! ببخش مرا که با رفتار زشتم، دیگران را به دین بدبین کردم.


پروردگارا! ببخش مرا که در مجادله با این و آن فهمیدم که حق با من نیست؛

ولى به رو نیاوردم.


پروردگارا! ببخش مرا که براى نظرات دیگران، آن گونه که حق‏شان بود، ارزش

قائل نشدم.


پروردگارا! ببخش مرا که با پرسش‏هاى مشکل از استادانم، خود را در چشم

 دیگران بزرگ جلوه دادم و استادانم را تحقیر کردم.


پروردگارا! ببخش مرا که موقع تعریف و تمجید دیگران، باورم شد که راستى

 راستى کسى هستم!


پروردگارا! ببخش مرا که تاب شنیدن تعریف از دیگران را نداشتم!


پروردگارا! ببخش مرا که توان حل مشکل دیگران را داشتم؛ ولى سکوت کردم

 و گفتم دردسر نمى‏خواهم.


پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که حسرت نداشته‏هایم را خوردم، شاکر

داشته‏هایم نبودم.


پروردگارا! ببخش مرا که اگر 1000 تومانم گم شد، غصه‏دار شدم؛ ولى نمازم

 قضا شد و آن قدر غصه نخوردم.


پروردگارا! ببخش مرا که واله و شیداى مخلوقاتت شدم و خالقیتت را از یاد

 بردم.


پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که غصه روزى‏ام را خوردم، غصه آخرتم را

نخوردم.


پروردگارا! ببخش مرا که مدام دروغ گفتم و توجیه کردم که دروغ مصلحتى

بود


پروردگارا! ببخش مرا که خود را به خواب زدم تا از انجام کارى که وظیفه‏ام

 

بود، شانه خالى کنم.


پروردگارا! ببخش مرا که با دروغ‏هاى مکرر خود، زشتى دروغ را در ذهن

فرزندم از بین بردم.


پروردگارا! ببخش مرا که آن قدر که اهل حرف بودم، اهل عمل نبودم.


پروردگارا......


پروردگارا!!!!       می بخشی مرا؟؟

  • سید مجتبی علوی منش

بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

سید مجتبی علوی منش | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۱۰ ق.ظ
بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

خدایا !خسته ام!نمی توانم.

بنده ی من، دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان.

خدایا !خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم.

بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان

خدایا سه رکعت زیاد است

بنده ی من فقط یک رکعت نماز وتر بخوان

خدایا !امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری ندارد؟

بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله

خدایا!من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد!

بنده ی من همانجا که دراز کشیده ای تیمم کن و بگو یا الله

خدایا هوا سرد است!نمی توانم دستانم را از زیر پتو در بیاورم

بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم

بنده اعتنایی نمی کند و می خوابد

ملائکه ی من! ببینید من انقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است

چیزی به اذان صبح نمانده، او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده است

امشب با من حرف نزده

خداوندا! دوباره او را بیدار کردیم ،اما باز خوابید

ملائکه ی من در گوشش بگویید پروردگارت منتظر توست

پروردگارا! باز هم بیدار نمی شود، اذان صبح را می گویند

هنگام طلوع آفتاب است ای بنده ی من بیدار شو نماز صبحت قضا می شود

خورشید از مشرق سر بر می آورد

خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

او جز من کسی را ندارد...شاید توبه کرد
  • سید مجتبی علوی منش

آیاآمــــــــــاده ای؟

سید مجتبی علوی منش | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۱۵ ق.ظ
فرم پیش فروش بلیط سفرآخرت


ای که از دستت میاد کاری بکن-پیش از آنکه از تو نیاید هیچ کار


تکمبل گذرنامه
:

نام : انسان          فامیل : آدمیزاد         نام پدر : آدم         نام مادر : حوا        

لقب :
اشرف مخلوقات                         نژاد : خاکی         صادره از : دنیا          

ساکن :
کهکشان راه شیری،منظومه شمسی،کره ی زمین

ساعت وزمان پرواز : در لیست انتظار،قریب الوقوع وبزودی

مقصد : بهشت،اگر نشد جهنم         مدت اعتبار ویزا : دائم

مجوز حرکت : رضایت و امر پروردگار


بی تکلیف خوش توان زیست،بی تعلق خوش توان مرد

عمری به دنبال فلان مدل موقتی لباس و ماشین و خانه بودی ولی از کفن وتابوت وقبرت غافل ماندی.


وسایل مورد نیاز :

1- دو متر پارچه سفید
2- ایمان
3-اعمال نیک
4- نماز اول وقت
5- دعای خیر والدین و مردم
6- شکران نعمت
7- صله رحم



رزرو جا:
جهت رزرو مکان های درجه یک و پرستاره ارائه تائیدیه رسید تقسیم اموال بین فقرا و همچنین موارد
نماز،روزه،زکات،حج،عفو وحلالیت از مردم میی باشد.


ملاحظات:

1- خواهشمند است جهت رفاه و عاقبت به خیری خود وجوه شرعیه و بدهی تان را قبل از پرواز پرداخت نمائید.
2- از آوردن پول،طلا،مقام،ماشین،منزل،موبایل،حتی داخل فرودگاه جدا خودداری فرمائید.
3- حتما قبل از حرکت به بستگان خود تاکید کنید تا از آوردن سنگ قبر سنگین،دسته گل های گران،مراسم پر خرج و غیر ضروری اجتناب و بجایش برایتان خیرات کنند.
4- جهت آرامش وشادی قبل از پرواز حتما یک یادگاری مثل درمانگاه-مدرسه یا حداقل نامی نیک بجا بگذارید.
5- از آوردن بار اضافی (حق الناس،مال یتیم،مال دزدی،غیبت،تهمت و...) جدا خودداری کنید.


توضیحا:


هرگونه سو سابقه در زمینه های

چشم چرانی - بی حجابی - عیاشی - فحاشی - کلاشی - کم فروشی - خیانت - بدقولی - بد حسابی - اعتیاد - شراب - تکبر -
فتنه - کینه - خشم - زورگویی - نیرنگ - ظلم - بخل - حسد - کفران نعمت و...


مانع عبور از پل صراط وبی اعتباری گذرنامه و ابطال مجوز اقامت در بهشت میشود مگر با گواهی توبه خالص که ارائه آن همراه جواز

دفن الزامی می باشد.

جهت کسب اطلاعات بیشتر به
قرآن و نهج البلاغه مراجعه کنید.


تماس و مشاوره به صورت شبانه روزی-رایگان-مستقیم و بدون وقت قبلی می باشد.

در صورتی که قبل از پرواز به مشکلی بر خوردید با شماره های زیر تماس حاصل فرمایید:

186سوره بقره - 18و21سوره نساء - 108و103سوره هود - 18و29سوره رعد - 18و22سوره اسراء - 46و49 سوره کهف - 1و3سوره

انبیاء - سوره حج - 4سوره نمل - 65 و62سوره عنکبوت - 7و12 سوره روم - 11و20سوره سجده - 20و23سوره حدید - 85سوره زمره

-42سوره مدثر - قیامت - نباء - زلزال - قارعه - تکاثر - عصر .

به امید سفری راحت بدون فشار قبر


سرپرست کاروان : حضرت عزرائیل


  • سید مجتبی علوی منش

خدایاپناهم باش

سید مجتبی علوی منش | يكشنبه, ۲۸ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۰ ق.ظ

می گویند پسری در خانه خیلی شلوغ کاری کرده بود.

وقتی پدر وارد شد،مادر شکایت او را به پدرش کرد.

پدر که خستگی و ناراحتی بیرون را هم داشت.شلاق را برداشت.

پسر دید امروز اوضاع خیلی بی ریخت است،همه ی درها هم بسته است،

وقتی پدر شلاق را بالا برد ،پسر دید کجا فرار کند؟ راه فراری ندارد!

خودش را به سینه ی پدر چسباند.شلاق هم در دست پدر شل شد و افتاد.

شما هم هر وقت دیدید اوضاع بی ریخت است به سوی خدا فرار کنید.
  • سید مجتبی علوی منش

حال نداری؟

سید مجتبی علوی منش | شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۶ ب.ظ

  • سید مجتبی علوی منش

کفش نداشت.

سید مجتبی علوی منش | شنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ب.ظ

کفش نداشت و مدام بهانه می گرفت..تا اینکه..

روزی کسی رو دید که پا  ندارد

  • سید مجتبی علوی منش

خدایی خدا غریبه!!

سید مجتبی علوی منش | پنجشنبه, ۲۵ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۲۱ ق.ظ


دریافت
حجم: 2.4 مگابایت


  • سید مجتبی علوی منش

الهی ربی من لی غیرک

سید مجتبی علوی منش | سه شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۲، ۱۲:۰۲ ق.ظ


راز و نیاز





بسم رب المهدی

گفتم: خسته‌ام

گفتی: لاتقنطوا من رحمة الله
    .:: از رحمت خدا نا امید نشید(زمر/53) ::.

گفتم: هیشکی نمی‌دونه تو دلم چی می‌گذره

گفتی: ان الله یحول بین المرء و قلبه
   .:: خدا حائل هست بین انسان و قلبش! (انفال/24) ::.

گفتم: غیر از تو کسی رو ندارم

گفتی: نحن اقرب الیه من حبل الورید
    .:: ما از رگ گردن به انسان نزدیک‌تریم (ق/16) ::.

گفتم: ولی انگار اصلا منو فراموش کردی!

گفتی: فاذکرونی اذکرکم
    .:: منو یاد کنید تا یاد شما باشم (بقره/152) ::.

گفتم: تا کی باید صبر کرد؟

گفتی: و ما یدریک لعل الساعة تکون قریبا
     .:: تو چه می‌دونی! شاید موعدش نزدیک باشه (احزاب/63) ::.

گفتم: تو بزرگی و نزدیکت برای منِ کوچیک خیلی دوره! تا اون موقع چیکار کنم؟

گفتی: واتبع ما یوحی الیک واصبر حتی یحکم الله
     .:: کارایی که بهت گفتم انجام بده و صبر کن تا خدا خودش حکم کنه (یونس/109) ::.

گفتم: خیلی خونسردی! تو خدایی و صبور! من بنده‌ات هستم و ظرف صبرم کوچیک... یه اشاره‌کنی تمومه!

گفتی: عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم
     .:: شاید چیزی که تو دوست داری، به صلاحت نباشه (بقره/216) ::.

گفتم: انا عبدک الضعیف الذلیل...  اصلا چطور دلت میاد؟

گفتی: ان الله بالناس لرئوف رحیم
     .:: خدا نسبت به همه‌ی مردم - نسبت به همه - مهربونه (بقره/143) ::.


گفتم:چقدر احساس تنهایی می کنم.

گفتی:من که نزدیکم(بقره/186)


گفتم:تو همیشه نزدیکی، من دورم...کاش می شد بهت نزدیک شم.

گفتی:هر صبح و عصر ، پروردگارت رو پیش خودت،با خوف و تضرع، و با صدای بلند آهسته یاد کن(اعراف/205)

گفتم:این هم توفیق می خواهد!

گفتی :دوست ندارید خدا ببخشدتون؟!(نور/22)

گفتم:معلومه که دوست دارم منو ببخشی

گفتی:پس از خدا بخواهید ببخشدتون و بعد توبه کنید(هود/90)

گفتم:با این همه گناه ،آخه چیکار میتونم بکنم؟

گفتی:مگه نمیدونید که خداست که توبه رو از بنده هاش قبول میکنه؟!(توبه/104)

گفتم:دیگه روی توبه ندارم

گفتی ولی)خداعزیزه و دانا.او آمرزنده ی گناه هست و پذیرنده ی توبه(غافر/2_3)


گفتم:با این همه گناه برای کدوم گناهم توبه کنم؟

گفتی:خدا همه ی گناه ها رو می بخشه(زمر/53)

گفتم:یعنی بازم بیام؟بازم منو می بخشی؟

گفتی :به جز خدا کیه که گناهان رو ببخشه؟(آل عمران/135)


گفتم:نمیدونم چرا همیشه در مقابل این کلامت کم میارم؟!آتیشم میزنه، ذوبم میکنه و عاشق میشم!...توبه میکنم

گفتی :خدا همه ی توبه کننده ها و همه ی اونهایی که پاک هستند رو دوست داره(بقره/222)

ناخواسته گفتم:الهی ربی من لی غیرک

گفتی:خدا برای بنده اش کافی نیست؟(زمر/36)


گفتم:در برابر این همه مهربونیت چیکار میتونم بکنم؟

گفتی:ای مومنین! خدا رو زیاد یاد کنید و صبح و شب تسبیحش کنید.او کسی هست که خودش و فرشته هاش بر شما درود و رحمت می فرستن تا

شما رو از تاریکی ها به سوی روشنایی بیرون بیارن.خدا نسبت به مومنین مهربونه (احزاب/41_43
  • سید مجتبی علوی منش

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

سید مجتبی علوی منش | دوشنبه, ۲۲ مهر ۱۳۹۲، ۱۱:۲۴ ب.ظ
منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان رهایت من نخواهم کرد

رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود تو غیر از من چه میجویی؟

تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟

تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم

تو دعوت کن مرا با خود به اشکی،

یا خدایی میهمانم کن که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم

طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت

که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد

تویی زیباتر از خورشید زیبایم،

تویی والاترین مهمان دنیایم که دنیا بی تو چیزی چون تورا کم داشت

وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟

هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تورا از درگهم راندم؟ که میترساندت از من؟

رها کن آن خدای دور؟! آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را

این منم پروردگار مهربانت. خالقت. اینک صدایم کن مرا. با قطره ی اشکی

به پیش آور دو دست خالی خود را.

با زبان بسته ات کاری ندارم لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم

غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟

بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.

بدان آغوش من باز است قسم بر عاشقان پاک با ایمان

قسم بر اسبهای خسته در میدان تو را در بهترین اوقات آوردم

قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من

قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور

قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد

برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من

تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید

ترا در بیکران دنیای تنهایان.

رهایت من نخواهم کرد.

منم زیبا که زیبا بنده ام را دوست میدارم

  • سید مجتبی علوی منش